سورنای نازمسورنای نازم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

بهترین هدیه دنیا

:)

سلاااااااااااام         yeeeeeeeeeeeeeeeeessssss همیــــــــــــــــــــــنه!!!!!!         بروووو باباااااااااااااااا         نــــــــــــــــــــــــــــــــــــه         ولـــــم کنید تو رووووخداااااااااااااا   ...
15 تير 1393

تولد در تولد

وااای امروز چه روز خوبی بود...تولد توی  تولد...تولدبابایی با تولد نیم سالگی شما توی یک روز افتاده....تولدنیم سالگیت مبااااااااارک پسر گلللللللللللللللللم ایشالا تولد 120/5 سالگیت        تولدهمسرگلم و بابایی مهربون و طلاهم مباااارک باشه .. ایشالا که همیشه تنش سالم باشه و سایه ش بالا سرمون...الــــــــــــــــــهی ...آمیــــــــــــــــــن                   اینم عکس صفحه گوگل بود بمناسبت تولد بابایی    به این مناسبت رفتیم ددر و کیک خوجلی درست کردم... ولی حیف که آخرش به خوجلی اولش نشد    اینم عکسش  ...
25 خرداد 1393

پسر خنده روی من

  سلام پسر گل گلی من فردا تولد باباییه که با تولد نیم سالگی شما یکی شده ... فردا قراره کیک درست کنم و با بابایی بریم ددر... اتفاقا امشب شب نیمه شعبانم هست... همه جشنای قشنگ باهم یکی شده.. ایشالا فردا میام کلی عکسای جدید برات میذارم این عکسای قشنگو دلم نیومد نذارم..البته عکس و مکس که زیاد داری ایناگلچیناشه راستی یادم رفت بگم اولین مسافرت سه نفرمونو هفته پیش رفتیم...کلی خوش گذشت. .رفتیم پیش زهراسادات حسنی سادات..و سپیده جون و ستاره جون اینم بگم که از طوفان تهرانم قسر در رفتیم..خدا رحم کرد بهمون...اگر تو اذیت نمیکردی هنوز تو 7 تیر تهران پلاس بودیم..قربونت فرشته نجات کوچواوم برم که ما رو نجات داد خخخخ  ...
22 خرداد 1393

5 ماهگی

به مناسبت 5 ماهگیت پسر گلم با کلی عکس خوجل اومدم اینجا   این یکی از اولین غلطتاته  پسرگلم...که منو بابایی ذوق زده شدیم ودوربینو آوردیم وازت عکس گرفتیم...   اینم اولین عکسای کلاه به سر قند عسل  اینم یه عکس آتلیه ای که خونه مامان جون بودیم و من طراح دکور و بابایی عکاس بود   اینجا هم که جزو اولین ددرهای بیرون شهری که خانوادگی رفتیم...ایشالا بعدن بتونی راحت بشینی تا با منظره ازت عکس بگیریم..اینجوری عکست با تو خونه فرقی نداره انگار خخخ تازه اینجا خواب بودی تا آوردمت ودرازت کردم و باد بهت خورد بیدار شدی و فهمیدی که بیرونیم وبالا سرت پر درخت کلی هیجانزده شدی و دستو پاتو تکون میدا...
23 ارديبهشت 1393

خندهای قشنگت

پسر گلم دیگه داره 4ماه ونیمت میشه...خیلی بازیگوش شدی... هرروز از روز قبلی شیطون تر...منم هر روز از روز قبل عاشق تر.... ایشالا که همیشه تنت سالم باشه و خنده رو لبای قشنگت بشینه..... دیگه مث گذشته همش نباید منتظر بشینیم با هزار تا ادا و اطوارودلقک بازی  ببینیم میخندی یا نه.. الان فقط منتظر بهونه ای که بخندی ...باکوچکترین نازکردن و حرف زدن غش خنده میشی     ...
9 ارديبهشت 1393

تیریپ عیدت

تیریپت منو کشته تیریپت منو کشته اینم لباس اولین عیدت عزیزم...البته همش وقتی تنت میکردیم میرفتیم مهمونی نق نق میکردی ...گفتیم حتما از لباسته که توش ناراحتی...بعد چند بار مهمونی دیدیم که نه ...از لباست نبوده ..ازین که تو مهونیا شلوغ پوغ بوده ناراحت بودی که بعدشم عادت کردی به شلوغیااا   اینم روز 13 به در     ...
18 فروردين 1393

پسر چادر به سر

اوا. خجالت بکش. چشاتو درویش کن بی حیا.  اینجوری نگام نکن. به خدا من پسرم. از بس خوشگلم مجبورم با حجاب باشم.     ...
17 فروردين 1393