بزرگ مرد کوچک من

سلام مامان جون...4روز دیگه فقط مونده تا یک ساله بشی...پارسال این موقع تو دلم بودی و داشتی تکون میخوردی...امسال بهترین سال عمرم بوده چون خدا تو رو به من داد...از خدا ممنونم که تو رو به من داد...و روزی صد هزار بار هم شکر کنم بازم کمه..امیدوارم که به همه اونایی که بچه ندارن...طعم شیرین بچه دار شدنو بچشونه تو بهترین هدیه دنیایی...تو بهترین  وزیباترین پسر روی کره زمینی...حدااقل به نظر من خوشگل ترینی...خییییییییییلی دوستت دارم مامانی..عاشقتم...یک موتو با دنیا عوض نمیکنم....بزرگترین آرزوم اینه که  همیشه تنت سالم باشه و عاقبت بخیر بشی و بعدم تا وقتی من تواین دنیا هستم خدا هدیشو و همچنین عشقمو که باباییه از من نگیره...آمین

مامان جون امسال سالی پر از پستی وبلندی بود..پر از اتفاقای خوب و بد...ولی با وجود تو برام شیرین شد....تو یه معجزه ای تو زندگیمون...هیچ لذتی بالاتر ازین نیست که تو رو میبینم ...بوست میکنم..بغلت میکنم...راه رفتنتو که با کلی ذوق راه میری و میخوری زمین میبینم..وقتی برات سیب زمینی سرخ میکنم و زوووود میای میشینی و تند تند دهنت میکنی میبینم...وقتی دستتو به نشونه ادب کردن تکون میدی و محکم میگی دد دد دد میبینم..وقتی که قلقلکت میدمو غش خنده میشی و میبینم و ....امیدوارم یه روز تو هم بچه دار بشی و این چیزای رو که میگم درک کنی...هرچند تو بابا میشی و حس مامان بودن یه چیز دیگس...دل تو و بابایی بسوزه 

هر چی از شیرینیات بگم کم گفتم....مامانی 5 آذر هم دندون بالاییت درومد...تا الان کلن دوتا دندون داری یکی پایین..و دومی هم بالاییش...و بعد دندون دومیت کم کم شروع کردی به قدم برداشتن ...و هی میخوردی زمین...ولی الان چند روزه کلی راه میری ...کلی تو خونه از جلو میز تلوزیون میای جلو مبلا از جلو مبلا جلو میز و همین روزی هزااار بار تکرار میشه...و ماهم کلی استرس که الان نیفتی ..الان خدایی نکرده سرت به جایی نخوره....منکه تا میخوای بیفتی چشامو میبندم ولی با این حال کلی تشویقت میکنیم و برات دست میزنیم و تو هم ذوق زده میشی میخوای هی دوباره راه بری...با این آهنگ..ماشالا ماشالاااا ماشال ماشال ماشالاا

کلی به پاچه پامون میچسبی تا بلند شی...یه آشپزی راحت ندارم از دست تو..هی میای تو آشپزخونه و میچسبی به پاهام  و فقط میخوای که پیش تو بشینم و باهات بازی کنم....دایی مرتضی هم که بهت یاد داده وقتی راه میری با آهنک بگی دد دد ددد..و هر وقت که تو حال خودتی و داری راه میری همین آهنگو میزنی

امسال تولد افتاده توی ماه صفر و بین چهلم و 48م..و ما به احترام این ماه تولد تو انداختیم بعد صفر و 11دی و 9 ربیع الاول ..و یه جشن کوچولو و خودمونی میگیریم...تازه بعدشم ایشالا آتلیه میبریمت و ازت عکسای خوشگل میندازیم....هرچند هم که نیازی به آتلیه نیست اونقد که عکسای خوشگل موشکل داری...بذار چند تاشو برات بذارم تا یک سالت هنوز تموم نشده