سورنای نازمسورنای نازم، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

بهترین هدیه دنیا

هفته 36

1392/9/8 14:40
نویسنده : ساینا
238 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم...

دیگه چیزی نمونده تا ببینمت...روزا مث باد از جلو چشام میگذره...هنوز که هنوزه باورم نشده یه فرشته تودلمه...خییییییییییلی شیطون شدی پسر گلم...دیگه خندمون میگیره از کارات 

دیروز مشهد بودم...رفتم پیش دکتر بهم نوبت عمل داد...گفت 24 م آذر 7 صبح ناشتا بیمارستان باش...خیییلی خوشحالم و استرس گرفتم...فقط قول بده که زودتر نیای مامان جان...بذار همون روز بیای وگرنه همه برنامه هامون بهم میخوره...مجبورم برم یکی از بیمارستانای اینجا که اصلن راضی نیستم 

دیگه گفتم این هفته های آخر سبزوار نریم...قرار بود چند روز آخرو خونه مامان بزرگ بمونم...ولی از بس دیروز توراه مشهداذیت شدم که قول دادم فقط وقتی بدنیا اومدی بریم سبزوار ...سه تایی 

تخت وکمدتم همینجوری وسط اتاق ولوافتاده..همش این مرده بد قولی میکنه و تاج تختتو نمیاره تا بچینیم...مامان بزرگم همش منتظره بیارن تا سیسمونی پسر گلمو بچینیم...همش ضد حال میزنه این فروشنده هم..بابایی هم هیچی نمیگه به فروشنده هه...پس من کی اتاق پسملیمو بچینممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ماماسی (کیارا)
9 آذر 92 10:38
سلام ساینا جونم خوبی؟ چه خبر عزیزم؟ به سلامتی انشالا زودتر تاج تختشو بیارن همیشه این فروشنده ها بدقولی میکنن ... سلام عزیز دلم ماهانا گلی خوبه...آره عزیزم...میبینی چقد آدمو دق میدن