1سال 1 ماه و 14 روزگی
گل پسرم دیگه وقتی برام نمیذاری تا یکم برای خودم باشم...همه وقتم شده برای شما...صب تا شب دنبال کاراتم...و همه کاراتو با عشق انجام میدم....خیلی دوستت دارم عزیزم...با وجود شب بیداری ها...اذیت کردنت واسه دندون...گریه کردنای الکی....نخوردن غذا و...همه چیزایی که باعث میشه جوشتو بزنم و نگرانت بشم ..ولی بازم عاشقتم...تورو از همه دنیا بیشتر دوست دارم....با لحظه لحظه بودنت و خندهات جون میگیرم...همیشه برام بمون مامان جون...که واقعا باعث آرامشمی....واقعا به تو نگاه می کنم تمام غصه هام یادم میره...این روزا خیلی ذهنم مشغوله...خییلی زیااد...بدی هایی از دورو بریام دیدم که قابل گفتن تو اینجا نیست...ولی خدا خودش جای حق نشسته...بگذریم...نمیخوام حتی چند لحظه هم بهش فکر کنم....بذار از کاراهایی که این روزا میکنی برات بگم......یکی اینکه تا عکس خودتو بهت نشون میدیم میگیم که این کیه محکم میزنی به سینتو میگی مــــــــــن،یا اینکه من میگم عشق من کیه بازم میگی مـــــن...خیلی بانمک میگی مامان ذوق مرگ میشیم....
تا بابایی میگی بگیرمش بگیرمش مث فشنگ فرار میکنی میای میچسبی به من...
هر کار میکنیم دقیقا میخوای همون کارو انجام بدی...مثلا تا نمکدون و میگیریم روی غذا و نمک میپاشیم توهم دقیقا میخوای همون کارو انجام بدی...یا اینکه با قاشق چنگال میخوای غذا بخوری.....یا اینکه من دستمال میکشم جایی رو تو هم همون کارو انجام میدی..تازگیا سرفه میکنی جلو دهنتو میگیری مامانی..یه همچین پسر متشخصی هستی تو...
تو کوچه خیابون و پاساژو بازار که نمیشه حریفت شد...تا میذاریمت زمین،میدویی جاهای خطرناک..مثلا دقیقا میدویی به سمت ماشینای در حال حرکت...یا رفته بودیم بوژان مستقیم میرفتی تو دره...
یا اینکه تو هر مغازه دلت بخواد خودت میری تو و ماهم میکشونی اون تو...فروشنده هم که فقط میخنده بهت...خلاصه روز به روز داری خطری تر میشی و کار مارو سخت تر میکنی..ایشالا همیشه تنت سالم باشه گل پسرم...خدا خودش حافظت باشه
این گلچین یه سری از عکساته مامانی..
عکسای تولدت که 11دی ماه قرار بود بگیریم ینی همون بعد ماه صفر...
این عکسا مال خیلی وقته...ولی الان گذاشتم...خودت که در جریانی چرا نمیرسم بیام
اینم چندتا از عکسای خوشگلت مامانی...که حیفم اومد نذارم...یکم ادیتشون کردم تا همشون باشن
اینم چندتا از هنر نمایی های مامانی البته به غیر از کیک