سورنای نازمسورنای نازم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

بهترین هدیه دنیا

آغاز سال 1394

1394/1/6 16:20
نویسنده : ساینا
791 بازدید
اشتراک گذاری

سال نو مباررررررک

 

 

دی ری دی دی دی 

دی ری دی دی دی 

 

 

 

عید همه مبارک....

 

ایشالا که سال خوب و خوش

 

 همراه با سلامتی پیش رو داشته باشید

 

 

پسرگل گلیه مامان امسال ساعت تحویل 2 شب بود که ما خونه مامان جون بودیم...و شما هم پا به پای همه بیدار بودی و نمیذاشتی که ما سفره بچینیم...باباجون هم شمارو  برد تو کتابخونش سرگرمت کرد تا ما بتونیم از دست شما با خیال راحت یه سفره پهن کنیم....اینم یه عکس از سفرمون...دقیقا این شکلی بودی دور میز خخخ

 

 

خندونک

 

 

اینم پسر خوشتیپیااان من

 

 

 

 

 

 

 

خوشگل پسرم کلللی کارای جدید یاد گرفتی...کلی هنرنمایی می کنی...نمیدونم از کدومش واست بگم....ماشالا هر روز یه مدلی واسه رقص اختراع میکنی...یه روز شونه رو پایین بالا میکنی...یه روز بشکن میزنی...یه روز میچرخی...یه روز دستاتو تاب میدی...یه روز شکمتو هی میدی تو میدی بیرون...تمام این هنرا فقط موقع رقص بود..

یه جا بند نمیشی و تمام طول شبانه روزو یا در حال رقص و قر و راه رفتنی یا خابی...  غذاتو همش در حال راه رفتن میای یه لقمه دهنت میذاری باز میری...پوشکتم که خدا میدونه دیگه...باید به کمک بابایی پاهاتو بزور نگه داریم تا فرار نکنی

کلی کلمه جدید یاد گرفتی...آخام ینی میخام....ددیی ینی خیابون وددر...پ پ..مامایی...بابایی...هبیج ینی هویج...ببعی...بیا...نی نی...کلا تازگیا مث طوطی شدی هر چی بهت میگیم سریع تکرار میکنی...

خب دیگه از چی بگـــــم..آها از لپ تاپ و دوربین های  داییا بگم برات...که عشق اونایی...تا میبینی با لپ تاپ یا دوربین کار میکنن از خود بی خود میشی و سریع میری پیششون...و اونا هم میزنن پشت دستشون که نباید اینکارو بکنی وتو هم واسه اینکه اونا دعوات نکنن باز تو هم میزنی پشت دستت..که ینی میدونم نباید دست بزنم..ولی بازم دست میزنم

خلاصه کلی همه رو میخندونی....کافیه عکس خودتو ببینی روی موبایل و لپ تاپ سریع من من میکنی...ینی عکس منه...منم تا بهت میگم خوشگل من کیه جیگر من کیه محکم میزنی رو سینت میگی من من

دیگه از چادر سواری خاله ها برات بگم...که طفلکی خاله رویا یه دفه واسه اینکه سرگرمت کنه رو چادر رو زمین راهت برد وتو هم کلی ذوق کردی...دیگه ازون به بعد تا چادرو میبینی به خاله رویا هی گیر میدی....کاری هم نداری خواب باشه بیدار باشه میری و بیدارش میکنی بیا راهم ببر

برای اینکه از سرت بره یه دفه دوتا خاله اودن با چادر تابت دادن...تو هم اون تو آواز خونی راه انداخته بودی...ماهم همه غش خنده تا میذاشتنت زمین باز میگفتی عه عهههه ینی ادامه بدین...

خاله ها خسته شدن گفتن داییا تابت بدن...اوناهم همینطور مگه دست برمیداشتی ازشون....تا چادرو میذاشتن فرار میکردن...تو هم چادر بدست دنبالشون میدویدی...

وای اون روز خیلی خندیدیممم...که اشک از چشامون اومد دیگه

داری بیدار میشی مامانی...ایشالا بقیش یه دفه دیگهمحبتبوس

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (3)

عمه فروغ
7 فروردین 94 0:20
سال نو مبارک عزیزم ان شاا.. سال خوبی داشته باشید پر از شادی و سلامتی و همه لحظاتت سالتون پر از شادی باشه ای جونم هزار ماشاا.. به سورنای گلم که کلی شیرین شده و حسابی دلبری میکنه ای جووووونم به پسرک شیرین زبون
ساینا
پاسخ
مرسی عمه جونم..ممنونم....سال نو شماهم مبارک..ایشالا بهترین اتفاقها براتون بیفته..... ممنون لطف دارین عمه جونم
معصومه
14 فروردین 94 14:32
سلام عزیز دلم سال نوتون مبارک.اول از همه ذوق کنم برا رقیدنات که من عاشقشونم.....و بعدش از سفره هفت سینه خوشگل مامانی و خاله جونا....و در اخر بازم از خووودتتت که عااااااااااااشققققم عشق من الههییی همیشه سالم و سلامت باشی
ساینا
پاسخ
فدااات شم معصومه جونم...سال نو شمام مبارک... فدات شم عزیزم..مرررسی..ایشااالاا
kosar
26 فروردین 94 15:25
سلام خاله گلم.من اپ کردم خوشحال میشم بیایید وپست جدیدمو بخونیدوبهش نظر بدید.ممنون... کوثــــــــــــــرگلی
ساینا
پاسخ
سلام کوثر گلی جونم...به روی چشم..الان میام